برنامة جهانی آموزش موسیقی
موسیقی و آموزش آن جزو مسائل بسیار مهم و اساسی در روند تحصیل آکادمیک هر سازی به حساب میآید. مباحث بسیار زیاد و گوناگونی در این زمینه در طی سالیان متمادی وجود داشته است. نگاه سادهانگارانه در این روند و سهلانگاریهای کوتاهبینانه، راه آموزش و نواختن هر سازی و البته دیگر گرایشهای موسیقی اعم از هارمونی، سلفرژ و … را دچار مشکل میکند و بدین ترتیب راه و روشی نادرست و غیر علمی را شکل میدهد که باعث متولد شدن موجوداتی فلج و دُگم میشود.
چنین افرادی با نگاه عامیانه و بیسواد یا کمسواد خود، فرهنگ موسیقیِ ملتی را به قهقرا میبرند و خود از حوزة علمی و آکادمیک هنر و موسیقی دور شده و مبدل به دلقکهای محفلگرمکن و ابتذالرونق میشوند که در نهایت به مطربی و لودگی میانجامد.
این روند در نابودی فکر، اندیشه و هر گونه ژرفانگری نقشی مستقیم داشته و همانند ویروسها، به آرامی اجتماعی را بیمار، کمخرد و آسانطلب میکند. آسانطلبی و جستجوی راههای زود به مقصد رسیدن، بدون دریافت اطلاعات، اندیشهها، جزئیات و کلیات موضوع، آدمها و به اصلاح هنرمندانی را تدارک میبیند که عمق وجودی دانش و اندیشة آنان به اندازة یک یا چند میلیمتر بیشتر نمیتواند باشد در حالیکه اقیانوسهای دانش و هنر جهان از چنان عمق و غنایی برخوردارند که گاه غیرقابل تصور به نظر میرسد.
راحتطلبی و نپذیرفتن مسئولیت کار و تمرین روزانه و به انتظار معجزه نشستن برای دستیابی به مقصد، جزو بیماریهای رایج دوران ماست در حالیکه هر انسان آکادمیک و علمی به خوبی متوجه است که باید ساعتها کار و تمرین و ریاضت را برای دستیابی به درک و دریافت موضوع و مقصد به خود هموار کند تا امکان راهیابی به موفقیتی را بیازماید. کار و کار برای برداشتن زنگار از درون و باطن و آمادهسازی بستری برای کاشت، رشد و نمو فکر و اندیشه، گاه به زمان زیادی نیازمند است.
صرف داشتن یک ساز یا نواختن قطعهای که هیچ بار علمی و هنری ندارد، نه تنها افتخار نیست که انحراف از مسیر هم تلقی میشود. برای درک و فهم یک اثر واقعیِ موسیقی باید ساعتها کار، تمرین و تدبیر کرد تا آن را در حد ادراک خود دریافت. بسیاری از اوقات دانشجویان از این که اتود یا قطعهای را باید طی هفتههای متمادی تکرار کنند، گلهمندند و به دنبال پاس کردن صرف آن بدون دستیابی به هدفی مشخص هستند. نواختن یک گام و آرپژ موسیقی و تکرار آن برای این جویندگان موسیقی، گاه گران بنظر میرسد در حالیکه گامهای موسیقی راه نیک نواختن و پاکیزه شنیدن را فراهم میکنند…
مشاهده متن کامل مقاله:
جوواني باتيستا ويوتي
رسالت ما پروراندن عشق به زندگیست و ستایش آنان که همه دوران زیست خود را، بی لحظهای تردید به عشق تقدیم کردند و عاشقانه بر سر عهد دلباختگی خود ماندند و از خویش ماناترین یادگارها را بر جای نهادند. جووانی باتیستا ویوتی یکی از آنان بود و به صف کسانی پیوست که قبل و بعد از او از منتظران یا گذرندگان آن راه بودند، اجتماع خیل عظیم دوستداشتنیترین انسانهای هستی. و از یاد نبریم که آنان چگونه زیستند و چه سان خاموشی اختیار کردند و به چه ترتیبی راه فراموشی زمینی را پیمودند. ویوتی با ساز خود و نغمههای دلانگیزش از فونتانتو پو در ایتالیا جهان را مورد خطاب قرار داد و در کنار استادش، پونیانی، در تورین از خودگذشتگی و عروج را آموخت و آنگاه در مناطق گوناگون هستی، به زبان موسیقی با مردمان، شاهان، کشیشان و … سخن گفت و دانسته تاریخ بشریت، موسیقی و ساز ویلن را به سوی مرزهای ناشناخته تحول، ادراک، پیشرفت و معنا راه برد و دمی از اینهمه خسته نشد، اگرچه او را بسیار آزردند. وی ادبیات و هنر نواختن ویلن را از قلمرو حاکمیت باستانی ایتالیا به فرانسه و آلمان منتقل کرد و در نگهداری و آبیاری آن با نبوغ خود لحظهای تردید به خود راه نداد. ویوتی در راهی که به دنیایی افسانهای ختم میشد پای گذاشت و در آن سرزمین نواهای مینایی با کورللی، تارتینی، سومیس، و یادگارهای او، همچون لُکلِر، جاردینی، گیوما و البته درنهایت پونیانی آشنا شد و آنچه میبایست را آموخت.
ژان فیلیپ رامو، لویی کلود داکن، فرانسوا کوپرن، کارل فیلیپ امانوئل و یوهان کریستین باخ، هایدن، بتهوون، موتزارت، شابران، اشپور، انقلاب فرانسه، ماری آنتوانت، مدیریت اپرای ایتالیایی توسط ویوتی، کنسرتهای اسپریچوال، تلاشهای دلسوزانهاش برای اپرا و شکست و ناامیدی، لئونارد الکسی اُتیه و همکاری با ویوتی، گیوتین، هراس و وحشت، سالومون و دعوتهای او از پاپا هایدن، لندن، میدان هانوور، انجمن فیلارمونیک، بایلوت، پییر رُد، کریتزر، لیبون، کنسرتو ویلنهای ویوتی، “ویوتی استراد” ویلن مشهورش و استرادیواریوس دانا و عاشق، فراموشی ۱۵۰ ساله ویوتی از سوی مردم و محافل و کشف و ضبط آثارش به وسیله گوایدو ریمُندا، و گردش ایام و چرخش دوران از سوم مارس ۱۸۲۴ تا سوم مارس ۲۰۲۴ و گرامیداشت سالگرد آسمانی شدنش بعد از دویست سال، انسان را به حیرت وامیدارد. ما چقدر فراموشکار شدهایم و در یک نگاه جز خود و منافع شخصی چیز دیگری را نمیبینیم. بیشک خواندن مقاله “ویوتی” برای کسانی که هنوز به پاکی، صداقت، معنویت و رهایی از گردابهای زمینی بشر میاندیشند، ممکن است مفید فایده باشد. بخوانیم، بیندیشیم، و راه مقدس راستی را بیتردید بپیماییم.
مشاهده متن کامل مقاله:
پستمدرن و موسیقی
نو بودن جرم نیست؛ چرا که همه ما در پی بهروز شدن هستیم و حتی ابزارهای ارتباطی خود را نیز گاه و بیگاه آپدیت میکنیم تا بهروز شوند. واژه مدرنیته از حدود قرن سیزدهم فرا راه موسیقی قرار گرفته است و از هر چند گاه با مقاومت خاصی روبرو بوده که درنهایت با پیروزی مدرنیسم، کهنگی درهم شکسته و شفافیت نوین جایگزین شده است. باخ زمانیکه به اصلاح فواصل بین پردهای موسیقی همت گماشت، علمی مدرن و نوگرایانه انجام داد؛ و بتهوون آنگاه که گویش خاص خود را در آثارش دمید راه تازهای را پیش پای موسیقی نهاد؛ واگنر گامهای وسیعتر دیگری برداشت؛ و دبوسی، راول راههای تازهای را فراروی مسیر موسیقی قرار دادند؛ استراوینسکی، هندمیت، بارتوک، شوئنبرگ، و در دیگر شاخههای تفکر و اندیشه، اینشتین، پیکاسو، کاندینسکی، و … در این دگردیسی خردمندانه نقش عمدهای را ایفا کردند. این حرکت به پست-مدرن و مینیمالیسم ختم شد، راه و روشی که تا زمان حضور انسان ژرفاندیش تازهجو و نوگرا ادامه خواهد داشت.
ما در مقاله “پست-مدرن و موسیقی” به چند و چون این تحول تاریخی میپردازیم؛ اگرچه نیک میدانیم پرداختن به همه ابعاد و زوایای آن در این مجال کوتاه ممکن نیست. اما این باعث سکوت و نادیده گرفتن تاریخ مدرنیته در حوزه موسیقی نمیتواند بود.
مسیان، اشتوکهاوزن، وبرن، بولز، پندرسکی، لوتوسوافسکی، لیگتی، هنتسه، دالاپیکولا، سشنز، بلوخ، کیج، فینی، آلبان برگ، بریتن، تیپت، دیویس، کرامب، برتویسل، ماو، ساللینن، پارت، اشنیتکه، شوستاکوویچ، ساتی، کوکتو، رایلی، رایش، گلس، آدامز، چدویک، و آیوز از جمله شخصیتهای مطرح در این حرکت نو و تازهاند. و البته بسیاری دیگر که در این مقاله امکان پرداختن به آنها فراهم نبود.
بیتردید با خواندن این مطلب میتوان به مقالات “اکسپرسیونیسم و موسیقی”، “آلبان برگ و وتسک”، “آنتون وبرن”، و “شوستاکوویچ و مدرنیسم” در سایت سل فیلارمونیک مراجعه کرد تا در کل امکان دستیابی صحیح به اطلاعات موسیقی مدرن فراهم شود.
نو بودن و جور دیگر اندیشیدن بیتردید جای بسی تبریک دارد.
مشاهده متن کامل مقاله:
اسلایدهای مسترکلاس "مبانی موسیقی کلاسیک" - شهریور1402
در جلسات مسترکلاس ۱۳ و ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ همه عناصر صدا و موسیقی و سیر تحول آنها از قرون وسطی تا دوره کلاسیک با ارائه نمونههای صوتی و تصویری توسط آقای بهمن مهآبادی شرح داده شد. فایل اسلایدهای مربوط به این جلسات از طریق لینکهای زیر قابل دسترسیست.
هنر و كلاسيسیسم
در این مقاله سبک کلاسیسیسم معرفی می شود. تاثیرات شگرف آن در موسیقی، ادبیات و دیگر هنرها به همراه بررسی شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن دوران از دیگر سمت و سوهای این گفتار است. نقش تمدن یونان و رم، بازگشت به تاریخ اساطیری آن دوران در کنار نگاه اُمانیستی به موضوعات گوناگون اطراف و خلاقیت تردیدناپذیر صاحبان ذوق و هنر، دوران جنبش کلاسیسیسم را به یکی از مهمترین مقاطع تاریخ بشر و هنر تبدیل کرده است. بی تردید خواندن اصل مقاله بسیاری از موضوعات سوال برانگیز هر خواننده را برطرف خواهد کرد.
به امید خواندن، شادی و سرافرازی
مشاهده متن کامل مقاله:
دگراندیشی و باروک
در مقاله “دگراندیشی و باروک” با نگاهی به اسلوب و تکنیکهای هنری آن دوره و ارائه تعاریفی از کم و کیف شرایط اجتماعی و شخصیتهای مطرح هنری آن و چگونگی شکلگیری جریانات مرتبط، خواننده را در سفری تاریخی به حدود سالهای 1750 میلادی برده و با جذبههای دلانگیز دوران باروک آشنا میکنیم. در این سفر تحقیقی، شنیدتن نغمات موسیقی جادویی باروک و مطالعه و درک آن همه شکوه و جلال، بنظرم نوعی لذت معنوی و البته فراموش نشدنیست. آشنایی با اندیشههای باروک در هنرهای مختلف و تمرکز در موسیقی و رودررویی با تکنیکهای مربوطه در مقولة ریتم، ملودی، هارمونی و باس کانتینو در کنار نقش ایتالیا گاه به عنوان زادگاه و زمانی به مثابه بستری برای اوجگیری آن، ما را در یک غور و تعمق تاریخی گردش خواهد داد. بیتردید باید مقاله را خواند و با نبوغ ستایشآمیز باروکیستها آشنا شد.
مشاهده متن کامل مقاله:
موسیقی ایران - تآمل عاشقانه
مشاهده متن کامل مقاله:
پالسترينا و مس رنسانس
مشاهده متن کامل مقاله:
ژوسکن دوپره و موتت رنسانس
مشاهده متن کامل مقاله:
موسیقی مذهبی رنسانس
مشاهده متن کامل مقاله:
آوازهاي گریگورین
مشاهده متن کامل مقاله:
کارل ارف
مشاهده متن کامل مقاله:
شگفتيهاي ویلن
مشاهده متن کامل مقاله:
حاجیبَی و اپرای کوراغلو
مشاهده متن کامل مقاله:
ساز، سبك و فرمهاي موسيقي در ايتالياي كهن
مشاهده متن کامل مقاله:
پيترو راوللي
مشاهده متن کامل مقاله:
موسیقی آذربایجان به روایت استاد علی سلیمی
مشاهده متن کامل مقاله:
آرکانجلو کورلی
مشاهده متن کامل مقاله:
آنتونيو ويوالدي
مشاهده متن کامل مقاله:
ركوئيم موزار در ر مينور
مشاهده متن کامل مقاله:
اكسپرسيونيسم در موسيقي
مشاهده متن کامل مقاله:
آلبان برگ و اپراي وتسك
مشاهده متن کامل مقاله:
آنتون وبرن
سومين عنصر متفكر مكتب وين، آنتون وبرن نام دارد؛ او انساني جستجوگر و نوگراست كه مدام در پي تغيير است تا روح تشنه خود را سيراب سازد؛ زندگي و مرگ او، طريقه تفكر برنامهاي و شيفتگي معنوياش، از مقولات قابل تعمق در مقاله حاضر ميباشد؛ ايجاز و گزيده گويي، آتوناليسم و سرياليسم ويژه وبرن، از ديگر بحثهاي اين گفتار است؛ غناي شاعرانه و بيان اكسپرسيونيستي و انعكاس كوششهاي او، در دستيابي به كُنه هر تن، با توجه به امكانات مستقر در آن، كه از فاكتهاي موسيقي وبرن محسوب ميشود، با مروري به طرح اركستر مجلسي، تمبر صدا و شخصيتهاي تكه تكه و مجزاي ملوديهايش و ارتباط آن با ديناميسم، از موضوعات ديگر اين مقاله به شمار ميرود.